این نو بودن

ساخت وبلاگ

بعضی اوقات به خودم میگم: "حالا مثلا مگه یه تکه دیگه از این کیک شکلاتی معرکه رو بخورم چی میشه؟ آسمون به زمین میاد؟ مریخ وارد مدار زحل میشه؟ نچ!" ولی بعد سریع به خودم جواب میدم که: "نمی‌خورم تا حال خودم رو بگیرم! اوهوم!" و این‌طوری صد-هیچ خودم رو مغلوب می‌کنم. چقدر هم مزه میده! شب که می‌خوام بخوابم، یواشکی با خودم این شکست لذیذ رو جشن می‌گیرم. من، عاشق پیروزی در جنگ با هوس‌های آنی موذی‌ام و مثال اولیه، فقط یه نمونه‌ی کوچک از این نوع نبردهاست.پ.ن. بعضی روزها هم اجازه‌ی پیروزی اون ندای شیطون منحرف‌کننده‌ صادر میشه و می‌طلبه آدمیزاد یک چیزبرگر دوبل درجه یک با یه کوه سیب‌زمینی سرخ‌کرده و بلافاصله بعدش یه برش بزرگ کیک شکلاتی با قهوه‌ی ترک به بدن تزریق کنه :)@inkejormnist   این نو بودن...ادامه مطلب
ما را در سایت این نو بودن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inkejormnist بازدید : 26 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 16:45

سلام و عرض ادب خدمت تک تک خواننده‌های داخل و خارج کانال/بلاگ. تن و جان و روح و عقلتون سالم و آباد باد که نعمتی درجه یک‌تر و اساسی‌تر از سلامتی نبوده و نداشته و نخواهیم داشت، موافقید؟ برای هر دم و بازدم، بی‌کران شکرش! بیش از یک ماهیه که درگیر عوارض "پس از کرونا" (post-Covid) هستم و خستگی جسمی و ذهنی اجازه‌ی تولید متن و محتوای اساسی رو نداده. سه دوز واکسن رو هم زده‌ام، ماسک هم می‌زنم و هم‌چنان به همه‌ی عزیزان توصیه می‌کنم همه‌ی دوزهای واکسن‌هاتون رو بزنین، ماسک بزنین، زیاد غرغره کنین، مراقب تغذیه‌ی جسم و روحتون باشین و... به حرفهای احدی از جاهلین متعصب که ذره‌ای مطالعه‌ی مفید و منسجم در زمینه‌ی ویروس کرونا (یا هیچ زمینه‌ی دیگری) ندارن و مدام در گوشتون می‌خونن که "آها، دیدی واکسن زدی و کرونا گرفتی، پس چی شد؟!" هیچ اهمیت ندین. تا می‌تونین کتاب‌های خوب و مقالات معتبر بخونین و خزعبلات کلامی و کتبی دور و ورتون رو از زندگی‌تون حذف کنین. دنیا هر چی می‌کشه از جهل و جاهلینه و بس. از شما چه پنهان که چند روز پیش دانشگاه اینجا به همه‌ی دانشجوها ایمیل زد که "ایها الناس! مراقب باشین، سه مورد "سل" در دانشگاه مشاهده شده و هر سه نفر الان در قرنطینه‌اند." بله، درست خوندین، سل! کجا؟ در ناف یکی از ایالت‌های آمریکا. چرا؟ چون پیروان فرقه‌ی خاصی از مسیحیت اعتقادی به واکسن ندارن و باور دارن اگه قرار باشه کسی با بیماری از دنیا بره خواست خدا بوده و نباید جلوی قضای الهی رو گرفت... خوب می‌دونیم که از این سری باورهای خرافاتی در کشور خودمون و اقصی نقاط جهان کم نیست. در حال حاضر نیروی کافی ذهنی برای تحلیل چنین مهملاتی رو ندارم، ولی شما رو به خدا، بیایید کمی فکر کنیم. ذره‌ای، سر سوزنی... اصلا در طول روز این نو بودن...ادامه مطلب
ما را در سایت این نو بودن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inkejormnist بازدید : 56 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 16:45

حالا که در این آشفته‌بازار هر کسی برای خودش گوشه‌ای از سفره‌ی نقد و تحلیل را در دست گرفته، من هم در این کنج کوچک و مختصر، حرفِ ته دلم را بزنم و بروم. اینجانب، به جِد اعتقاد دارم که یکی از مهمترین ریشه‌های مشکلات کشور ما، افراط و تفریط اهل آن است. افراط و تفریطِ نحسی که بر تار و پودِ وجود همه‌ی ما از کودکی چنبره زده و غالبا تلاش نمی‌کنیم شرش کم شود. ما یا اهل قربان صدقه‌‌ها و "جانم به فدایت‌شود"های آن‌چنانی هستیم، یا کلا محلِ چند نقطه‌ی یکدیگر هم نمی‌گذاریم.دیگران یا غلام حلقه به گوش ما هستند، یا ارباب ما یا کلا حذف و والسلام!وی یا فرشته است، یا دیو! حد وسط ندارد!من، یا مذهبیِ افراطی مذاب در ولایت هستم، یا بی‌دینِ بی‌قید و بندِ عیاش!حجاب یا در کشور ممنوع است، یا اجباری! حق انتخاب قدغن!فرزندم یا بزرگترین نخبه‌ی عالمیان است، یا خنگترین موجودی که از ابتدای بشریت وجود خارجی داشته!ما یا "دارای تمدن هفت هزار ساله"‌ایم، یا بدترین جماعت کل جهان!و....تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل (عمان سامانی)، هموطن!شاید این متن هم در نوع خود یک جور افراط و تفریط به شمار برود و داخل هچل پارادوکسیکال گیر کرده باشد، اما... قطعا و مطمئنا برای این "معضل بزرگ و خانمان‌سوز افراط و تفریط" راه حل وجود دارد.پیشنهادات دوستانه اینجانب:- همه چی از کودکی آغاز می‌شود. به کودکمان و سایر کودکان مدام متذکر شویم که "انسان خوبی هستند." و "انسان خوب بودن از همه چیز مهم‌تر است." از گزاره‌های بی‌خاصیتی هم‌چون "چقدر تو نخبه‌ای! بهترینی! دنیا مثل تو ندیده! از همه بچه‌های عالم سرتری!" حذر کنیم. به آن‌ها در عین اینکه از جان و امنیتشان به طور عاقلانه و منطقی محافظت می‌کنیم، حق انتخاب بدهیم: "امروز دوست داری چه غذایی بخوری؟ این نو بودن...ادامه مطلب
ما را در سایت این نو بودن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inkejormnist بازدید : 52 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 16:45

برای زادروزت، امسال، کیکی متفاوت پخته‌ام، ای جان و روح ابدی‌ام؛دستورش به گمانم ساده است؛ لطفا یادداشت کنید؛مواد لازم:عشق - بی‌نهایت (واحد هم ندارد)؛امید - هزاران هزار میلیارد (این هم واحد ندارد)؛آرزو این نو بودن...ادامه مطلب
ما را در سایت این نو بودن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inkejormnist بازدید : 94 تاريخ : شنبه 30 فروردين 1399 ساعت: 11:20

- برادرم، از بالاترین نقطه ابدیت، به چه می‌نگری؟ - به مادرم، جان دلم. مادرم بی‌تاب است و روحم برایش می‌رود. مجال صحبت دیگری نماند و من برای قرن‌ها حرف توی دلم مانده. ای کاش بداند چقدر دعایش می‌کنم.- ا این نو بودن...ادامه مطلب
ما را در سایت این نو بودن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inkejormnist بازدید : 92 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 2:32

شاید برای همین‌ها آمده‌ایم. شاید برای همین‌ها باید بمانیم و ادامه بدهیم…برای آب دادن به گل‌های شمعدانی باغچه؛ برای سلام و لبخندهای هر چند مختصر به همسایه‌ای که قصه‌های نانوشته‌ی زندگی‌اش را هر روز می‌ این نو بودن...ادامه مطلب
ما را در سایت این نو بودن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inkejormnist بازدید : 76 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 2:32

می‌نشینم کنارت، دخترخاله جانم، دست‌هایت را می‌گیرم توی دستانم و دلم هُری می‌ریزد پایین. انگشتانت یخ کرده. می‌پرسم «برایت چای بریزم؟ شانه‌هایت را بمالم؟ اصلا چه طور است در سکوت سنگین زمستانه بمانیم و ت این نو بودن...ادامه مطلب
ما را در سایت این نو بودن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inkejormnist بازدید : 82 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 2:32

فقط خدا می‌داند این خنجر زهرآگین هزار سر، بر کدامین شیار قلب پاره‌ پاره‌ام فرود آمده؛این روزهای طاقت‌فرسای طویل، نباید این‌قدر ناجوانمردانه، بدون صدای تو، عطر تو، حضور پر طراوت تو، به باد فراموشی می‌ر این نو بودن...ادامه مطلب
ما را در سایت این نو بودن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inkejormnist بازدید : 92 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 2:32

به راستی، من و تو و همه‌ی ما جزوی از این زنجیره‌ی ظریف و نحیف زندگانی هستیم. تک تک ما. از هر رنگ و دین و نژاد و باور. خنده‌های تو، انگار بیداری تک تک سروهای خشکیده‌ی دلم و بهار روحم، و زجر و فریادت، خ این نو بودن...ادامه مطلب
ما را در سایت این نو بودن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inkejormnist بازدید : 86 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 14:03

قبل از این‌که راه بیفتم، می‌گویم «قربونتون برم، خیالتون راحت، نگران هیچ چی نباشین. خودم حواسم به همه چی هست.» و قطع می‌کنم. چه کنم که جز چند جمله‌ی خیلی خشک و خالی کلیشه‌وار، چیزی ندارم نثار این ماهیت این نو بودن...ادامه مطلب
ما را در سایت این نو بودن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inkejormnist بازدید : 91 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 14:03