روز واقعه

ساخت وبلاگ
رفیق بامعرفت،

یه روز که از خواب بیدار شدی و دیدی توی سرت یه حفره بزرگه، وحشت نکن جانم! بالاخره تمام افکارت دست به دست هم دادن و فرار کردن... اگر انگشتانت رفت سمت سینه‌ت و اون قلب لعنتی سوراخ شده بود دیگه کار از کار گذشته؛ حالا همه از اسرار دلت باخبر می‌شن... و تو دیگه نمی‌تونی اون نقاب کلفت هزار رنگ رو روی صورتت بزنی. پس بلند شو و دنبالشون بگرد. ببین طنین اون همه قهقهه روزمره کجاست؟ اون تعریف‌های آسمان ریسمان بافته، همه رو از ته دل گفتی؟ قربون صدقه‌ها، دوستت دارم‌های کیلویی، الان همه اون همه کجاست؟ پرده ها می‌ره کنار... و تو چقدر وحشت‌زده‌ای! صدای بغض و حسرت و حسد و نفرت کر کننده‌ای از آسمون همین اطراف به گوش می‌رسه. این‌ها رو این همه سال کجا قایم کرده بودی؟ اون همه ترس، پاسخ‌های نگفته که خیلی کال قورتشون دادی و توی دلت باد کرده بودن رو دارم می‌شنوم. حالا دیگه همه می‌دونن...   

اون همه خوبی که بود و خاک خرد و ابراز نکردی و اون غرور دوزاری زمخت کوفتی! و به جاش اون همه طعنه، واژه‌های تیز و تلخ و مسموم و همه به این خیال بودن که ته دلت صافه... حالا ته اون دلت توی این باد داغ نامرئی تابستونی می‌رقصه و دور سرم جولان می‌ده. می‌دونم عضلات صورتت از سنگینی اون نقاب تقلبی خسته و شکسته شده‌ن. دیگه حالا همه می‌دونن.

و تو سراسیمه می‌دوی... در جستجوی هزار تکه پازل پیچیده درونت. چقدر این جستجو تو رو پیر می‌کنه و از ته درون، دلم برات آتش می‌گیره. چقدر سخت زیستی و نه، تو فقط زنده بودی و موندی و نفس کشیدی و زندگی نکردی.

لحظه‌ای آروم بگیر و فقط با خودت کن خلوت کن. همه اون همه «رو» رو یک‌رو کن و رنگ‌ها رو یک‌دست و انگشتی ته حلقت فرو کن و ته مانده درونت رو بالا بیار. این همه وانمود کردن طاقت فرساست. کُشنده‌ست!

من تور شکارم رو برمی‌دارم و تمام اون افکار و احساسات رو پیدا می‌کنم و بهت برمی‌گردونم. بیا، مال خودِ خودت. نمی‌دونم می‌خوای باهاشون چی کار کنی... از نگاهت مطمئن نیستم خوشحالی یا عزادار. رنگ ته چشم‌هات فریاد می‌زنه پشیمونی و مثل یه دلقک خسته و از کار افتاده صورتت توی هم رفته. آروم می‌نشینی و زانوهات رو سفت بقل می‌کنی. می‌نشینم کنارت. من این‌جا پیشت می‌مونم و کمکت می‌کنم، رفیق بامعرفت.

که خودت باشی.

قول بده خودت باشی.  

قول بدیم خودمون باشیم.

 

پ.ن. این متن مخاطب خاصی نداره. تلنگر کوچولوییه به همه‌مون... که خطه عزیزمون بدجوری به مرض چند رنگی و ریا آلوده شده.

 

ممنون که هستین.

ممنون که می‌خونین.

 

@inkejormnist

این نو بودن...
ما را در سایت این نو بودن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inkejormnist بازدید : 83 تاريخ : چهارشنبه 15 اسفند 1397 ساعت: 4:22